آیدینآیدین، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

***فتبارک الله احسن الخالقین***

آیدین تو شش ماهگی

1391/8/2 9:34
نویسنده : مامان آیدین
544 بازدید
اشتراک گذاری

پسر نازم الان خوابیدی ناز و آروم

قربونت برممممممم دارم می میرم از عشقت هر روز برات ذوق می کنم اشکم در میاد با نیگاه کردنت

وقتی کاراتو می بینم خنده هاتو و شلوغ کاریاتو...جیغ زدناتو که چیزی  که می خوای رو برات فراهم کنم ..بین همه خودم از همه واردترم به برا ترجمه کردن گریه ها و جیغ هات...مامانی بیدار شدی از خواب.

هر صبح که بیدار شی می برمت  دسنت و صورتتو می شورم و پاهاتو می شورم و پوشک تمیز برات می بندم بعد شیرت می دم بعدشم باز و شیطونی

صبح ها که بیدار می شی زود می پرم بالا سرت چون همیشه صبح ها خیلی شارژی و همون لحظه که ببینیم می خندی بهم و دنیام تازه میشه

از وقتی که از سفر برگشتیم کلی بزرگتر شدی و شیطون بلا تر

چند وقتیه می زارمت تو روروئکت اولا بلد نبودی حرکت کنی اما الان هر جا خواستی می ری و تازه وقتی هم ذوق می کنی تو می پری بالا پایین...قشنگ پاهات از رو زمین جدا می شه وقتی می پری بالا...من و بابایی از خنده غش می کنیم با این کارات

هر روز یه چیز جدید یاد می گیری .....هر روز بهتر از دیروز

راستی از روز سوم چهارم ماه ششم برات غذای کمکی هم شروع کردم فرنی بهت میدم و شیر برنج

میدونم شیر برنج برات زوده اما چون شبا خیلی گشنه می شدی و ساعتی یه بار بیدار می شدی که شیر بخور یه بار اتفاقی خونه عزیز بهت برنج دادم با آب خورش ..اون شب تا ساعت 5 صبح تخت خوابیدی حالا برا اینکه سیر بشی بعضی روزا یه کم شیر برنج بهت میدم تو همه چی دوس داری..البته اولا خوردن فرنی هم برات سخت بود ولی الان دیگه حسابی اوستا شدی برا خودت

آیدینم داری دندون در میاری دندونای پایینت دوتاشون از زیر لثه ها دیه می شن ولی هنوز بیرون نیومدن ..همش انگشت مامان رو می گیری و می بری تو دهت و حسابی گاز می گیری دندون گیرت رو با یه ولعی گاز می گیری که نگووووووووووو

قربون پسر نازمممممممممممممم برم من که انقدر آرومی....عادتت دادم ب که همیشه وقتی بزارم تو تختت خودت لالا کنی این خیلی خوبه چون اصلا بغلی نشدی و خودت موقع خوابت می خوای که بزارم رو تختت که بخوابی جالبه که اگرم بخوام تو بغلم بخوابونمت جیغ و داد را میندازی ...ولی بدیش اینه که بیرون که باشیم یا خونه عزیز جون  اصلا نمی خوابی بکشنت هم بیدار می مونی و داد می زنی تا سوار ماشین شیم می خوابی

دیشب با بایی رفتیم یه فروشگاه بازیهای فکری برات کتاب خردیم که باهات کار کنم و یه استیکر خوشگل...البته ان شاالله خوشگلاشو وقتی می خرم که بریم خونه خودمون و اتاق قشنگ خودت رو برات بچینم

مامان جونم فندق کوچولوم می خواستم برات عکساتو بزارم اما بیدار شدی دلم نمیاد تنها بمونی تو اتاق...این کار و بعدا برات انجام میدم فعلا میرم که بغلت کنممممممممم و ببوسمت فدای گل پسرم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

ندی
2 آبان 91 14:10
سلام آیناز جون آیدین کوشولو ما چطوره منتظرم عکس جدیدشو ببینم.آرشیدای من نه دندون در اورده نه تو روروئک راه میره غذای کمکی هم هنوز بهش نمیدم.ولی سروصداهای جدید از خودش در میاره...... 2روزه سرما خورده و من ناراحتم خیلی مراقب آیدین جون باش وببوسش.


وای ندی جون دیدمممم عکس این دخمل نازتو ...ماشاالله هزار ماشاالله خیلی نازه تپلوی شیرینممممممم خیلی به دلم نشستتتتتتتتتتتتت
مواظبش باش عزیزمممممممم فداش شه خاله که سرما خورده بووووووس
عجله نکن امروز فردا دخمل تو هم شیطونیاشو شروع می کنه