آیدینآیدین، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

***فتبارک الله احسن الخالقین***

عید قربان مبارک

1391/11/3 11:01
نویسنده : مامان آیدین
1,016 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم جمعه عید قربان بود و ما به بزرگترا سر زدیم مثل همیشه..ولی این دفعه یه فرق خوشگل داشت و اون این که آیدینم هم باهامون بود و همه از دیدنش ذوق می کردن و خوشحال می شدن فدای پسر کوچولوم که اینقد همه دوستش دارن.

مامانی این روزا خیلی دیگه می فهمی از اینکه به چیزای مختلف واکنش نشون می دی من و بابا همش هیجان زده ایممم چقدر شیطون شدی جیگرم...خیلی باحالی خونه هر کی می ریم اولش خیلی آروم و ساکتی و همش خونه رو نیگا می کنی با آدما بعد که یه شناخت کلی به دست آوردی شروع می کنی  به جیغ و داد و شلوغ کاری

دو سه روزه متوجه شدم که می تونی خودت وسایل و اباب بازیاتو از رو زمین ورداری قبلا باید خودم می دادمشون دستت

پنج شنبه با هم رفتیم دیدن خاله ناهید دوست مامان ...خونه خاله هم مامانش و زن دادشش(که قبلا وقتی 39 روزت بود دیده بودنت) از اینکه اینقدر بزرگ شدی ذوق زده شده بودن و مثل همه عاشق چشای نازت

شب عیدی که با خاله شیما رفته بودیم خرید بارانی برا خاله....اقای فروشنده به خاطر تو که به قول خودش چشات کلی جذبش کرده بود به خاله تخفیف داد هههههههه

روز عید خونه عزیز فریده وقتی داشتیم ناهار می خوردیم سر سفره برات سیب زمینی له کردم با آب خورش مخلوط کردم که بهت بدم اما تو حالت بهم می خورد با خوردنش هههههههه

خوب اینم چن تا عسک جدید از پسمل طلام

همیشه هم تا بخوام ازت عکس بگیرم زل می زنی به دوربین

 

 

اینم یکی از کارایی که تازه یاد گرفتی....البته بعد از اینکه صدای ماشی در میاری

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

زینب (مامان فرشته آسمونی امیرعباس)
7 آبان 91 12:13
ماشالله 100000000000000 ماشالله ... خدا نگهداره براتون ... مرسی از اینکه به کلبه حقیرانه ی دلتنگیهام سر زدی و دل بی روح من رو با جملات زیبا و همدردیت زنده کردی ... خوشحال شدم که لینکم کردی تا یک بار دیگه بفهمم تنها نیستم و کسایی هستن که هنوز برام دعا می کنن ... امیدوارم خدای مهربونیها صدای دعاهای شما دوستان و در حق من شنیده باشه و یک بار دیگه لطفش شامل زندگی من و علی بشه تا سردی خونمون و تنهایی اتاق یه روزی تمون بشه...تا من آرزوی مادر شدن به دلم نمونه ... تا منم بتونم یه مادر خوشبخت بشم....
مامان ترانه
7 آبان 91 13:27
شیرین کاریها دیگه داره شروع میشه دوستم خالعه قربونت بره گل پسر رنگین کمونی چه لختی پختیم شده ....میخوایی دل دخمله منو ببری آره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نیر
7 آبان 91 20:55
خدااااااااااااااااااااااااااااای من خدااااااااااااااااااااای من هزار ماشالله خیلی نازهههههههههههههههه دارم ذوق مرگ میشم میخوام بچلونمت عزیزم خدا حفظت کنه واااااااااااای میخوام لپ تابرو بخورم ماشالله خیلی بزرگ شدی عزیز دلم
مامان سارا
8 آبان 91 10:48
آینازی پسملت خییییییییییییلی نازه هزا ماشاله ، عزززززززززززززیز دلم ... خدا حفظش کنه
ندی
19 آبان 91 17:34
سلام آیناز جون خوبین؟ قلبون این پسمل ناززززززززززززز اون عکسش که تو روروئکه چقد جیگره
ندی
19 آبان 91 17:36
راستی خوشحال میشم به وبلاگ آرشیدای منم سر بزنین
مامان امین
20 آبان 91 16:35
خدایا برای آیدین جان صورتی نیکو قرار دادی در میان آیندگان، آوازه ای نیکو هم قرار ده.